ضمیر ناخودآگاه چیست و چگونه می توانیم آن را تغییر دهیم؟
ضمیر ناخودآگاه ما دومین سیستم قدرتمندی است که کنترل جریانات زندگی ما را در دست دارد. از این رو قدرتمند کردن ضمیر ناخودآگاه از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
کنترل بسیاری از افکار، باورها، احساسات و رفتارهای ما به عهده ضمیر ناخودآگاه است. ضمیرناخودآگاه مخزن افکار و باورهایی است که سال ها در ذهن ما بوده و ما بدون آگاهی و به طور ناخودآگاه از آن افکار و باورها تاثیر می پذیریم.
نقطه مقابل ضمیر ناخودآگاه ما، ضمیر خودآگاه است که ما به وسیله آن و با آگاهی و هوشیاری به هرچیزی می اندیشیم.
اگر ما بتوانیم یاد بگیریم که چطور ارتباط بین ضمیر ناخودآگاه و خودآگاه را برقرار کنیم، به راحتی در کنترل افکار و باروهای خود و قوی تر کردن ضمیر ناخودآگاه مان، طوری که در خدمت زندگی ما و ایجاد رضایت مندی ما در زندگی باشد، موفق خواهیم بود.
ضمیر ناخودآگاه چیست؟
ضمیر ناخودآگاه ما یک بانک اطلاعاتی است که شامل هر چیزی است که ضمیر خودآگاه ما ندارد. درواقع، ناخودآگاه ما مخزن باورها، خاطرات و تجربیات گذشته و مهارت های ما است.
هر چیزی را که شما از بدو تولد با چشمان تان دیده اید، با گوش های تان شنیده اید، و بالاخره با تمام حس های چندگانه تان تجریه کرده اید و یا با ذهن تان آموخته اید، به صورت داده هایی دائمی در ضمیر ناخودآگاه تان ذخیره شده اند.
ضمیر ناخودآگاه یک سیستم راهنمایی است. ناخودآگاه شما مدام اطلاعاتی را که شما از احساس خطر یا فرصت ها دریافت می کنید را تحت نظر دارد و آن دسته از اطلاعات را به خودآگاه شما منتقل می کند که شما می خواهید.
ارتباط بین ضمیر ناخودآگاه و خودآگاه
ارتباط بین ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه ما دو طرفه است. هر بار که شما ایده، احساس، خاطره یا تصویری از گذشته در ذهن تان می آید، این ضمیر ناخودآگاه است که آنها را به خودآگاه شما منتقل می کند.
برعکس، اما برقراری ارتباط و انتقال افکار از خودآگاه به ناخودآگاه چندان راحت نیست چون باید توسط حس ها انجام شود. تنها افکاری که با احساسات بکر و خالص ما مرتبط هستند، به ضمیر ناخودآگاه راه پیدا می کنند. و تنها افکاری که توسط یک حس قدرتمند بایگانی می شوند، در ناخودآگاه باقی می مانند.
متاسفانه این واقعیت برای تمام افکار برقرار است و فرقی بین افکار مثبت و منفی وجود ندارد. متاسفانه نیرو و قدرت افکار منفی در ضمیر ناخودآگاه ما بیشتر است. افکار منفی در ناخودآگاه جولان می دهند و مدام ذهن را درگیر می کنند.
شما برای اینکه بتوانید نقش ضمیر ناخودآگاه در افکار، باورها و رفتارهای تان را بهتر درک کنید و آن را به سمت مفید بودن و سودمند بودن هدایت کنید و در تقویت ابعاد مثبت ناخودآگاه تان قدم بردارید، باید سخت تلاش کنید.
زیرا ضمیر ناخودآگاه و افکار و باورهای موجود در آن بسیار عمیق و ریشه دار هستند و غالبا ریشه در گذشته و کودکی دارند و در طی سالیان و همزمان با رشد شما شکل گرفته و در ذهن تان حک شده اند.
اگر قصد قدرتمند کردن ضمیر ناخودآگاه خود را دارید تا اثر مثبتی روی افکار، باورها و رفتار شما داشته باشد، می توانید ازز تکنیک های زیر استفاده کنید.
ترس و سرزنش برای قدرتمند کردن ضمیر ناخودآگاه
اولین گام برای قدرتمند کردن ضمیر ناخودآگاه و پاک کردن آن از افکار منفی این است که به محض خطور کردن این افکار به ذهن تان، آنها را حذف کنید. برای این کار، شما باید یاد بگیرید که با خودتان اصلا و به هیچ وجه نامحترمانه و با کلمات و جملات منفی و توهین آمیز حرف نزنید. پس سرزنش کردن خودتان را کنار بگذارید.
ترس های شما انگار همیشه جلوی روی شما هستند. شاید به قول آن جمله معروف ” از هرچیزی بترسی سرت میاد”. بخصوص وقتی که نسبت به آنها خیلی احساسی برخورد می کنید. چون مدام این فکر ها را در ذهن خود تکرار می کنید آنقدر که به سمت خود جذب شان می کنید. پس افکار منفی را از ذهن تان پاک کنید و دور بریزید.
تکنیک مقابله برای قدرتمند کردن ضمیر ناخودآگاه
یکی از بهترین تمرین ها در کاهش افکار منفی نسبت به خود و منفی حرف زدن با خود، تکنیک مقابله است. هر بار که فکری منفی به ذهن تان می آید، به کمک افکار مثبت با آن روبرو شوید.
مثلا وقتی می خواهید جلوی جمعیتی، اجرایی داشته باشید ممکن است به خودتان بگویید: من می دانم جلوی همه آبرویم می رود. ولی فوری این ذهنیت را پاک کنید و با جمله ای مثبت از خودتان تعریف کنید و به مقابله با این افکار منفی بروید.
مثلا به خودتان بگویید: نه! انقدر خوب اجرا می کنم که همه تشویقم کنند. البته حقیقت جایی بین این دو فکر قرار دارد.
ذهن ناخودآگاهتان را تغییر بدهید
۱- فکرتان را تغییر بدهید تا دنیایتان تغییر کند. ذهن ناخودآگاه می تواند تفاوت زیادی در خوشبختی شما ایجاد کند. اگر همیشه روزتان را با روحیه بد شروع کنید، به احتمال زیاد روز خوبی نخواهید داشت. دلیل این مساله هم این است که الگوهای تفکر ناخودآگاه ذهن شما بر نحوه تعاملتان با جهان پیرامون و همچنین نحوه پردازش اطلاعات و موقعیت های اطرافتان تاثیر می گذارد.
اکثر وقایع روزمره کاملا خوب یا کاملا بد نیستند؛ اما اگر ذهن ناخودآگاه شما به این سمت متمایل باشد که روحیه بدی داشته باشید احتمالا اتفاقات روزمره را به شکل منفی و بد می بینید. برعکس این مساله هم صدق می کند: اگر ذهن ناخودآگاهتان نگرش و روحیه مثبتی داشته باشد، شما حتی به اتفاقات ناخوشایند و ناراحت کننده هم با دید خوب و مثبتی نگاه می کنید و به راحتی با آنها کنار می آیید.
۲- از عادت های قدیمی تان دست بکشید.
ذهن ناخودآگاه تا حدی زیادی از طریق الگوهای و عادت های شناخته شده در زندگی روزمره شما کار می کند. این دقیقا همان چیزیست که باعث می شود مغز شما هنگام رانندگی به سمت محل کار یا پیاده روی به سمت مترو از سیستم کنترل خودکار یا اتوپایلوت پیروی کند.
بعضی اوقات اتوپایلوت واقعا گزینه خوبیست! اما اگر می خواهید ذهن ناخودآگاهتان تغییر کند باید کمی روزمرگی هایتان را تغییر بدهید. این کار به شما کمک می کند تا از عادت ها و تفکرات قدیمی که روی ذهن ناخودآگاهتان تاثیر منفی گذاشته اند و توانایی هایتان را مختل کرده اند رها شوید.
حتی تغییرات جزئی در کارهای روزمره تان می تواند تاثیر زیادی در نحوه تعامل شما با دنیای اطرافتان داشته باشد. به این ترتیب ناخودآگاهتان را مجبور می کنید که بیشتر با محیط اطرافتان درگیر شوید و در نهایت ذهنتان را آموزش می دهید تا روی اهدافتان تمرکز کند و درگیر آنها شود.
سعی کنید هر از گاهی مسیرتان به خانه را تغییر بدهید یا کارهای خانه را به شکل جدیدی انجام بدهید. همین تغییرات کوچک می توانند تفاوت زیادی در نحوه تعامل ذهن ناخودآگاه شما با محیط اطرافتان ایجاد کند.
۳- از روش های جدید تفکر استقبال کنید.
حالا که متوجه شدید چطور ذهن ناخودآگاهتان بر نحوه تعاملتان با جهان تاثیر می گذارد وقت آن است که به سمت روش های جدید تفکر و احساس کردن پیش بروید.
این کار به زمان و تلاش زیادی نیاز دارد، اما در نهایت قادرید تشخیص بدهید چه زمانی ذهنتان درگیر افکار منفی می شود و به خودتان آموزش بدهید که لزومی ندارد دنیا را متناسب با جهان بینی خودتان تغییر بدهید، بلکه باید افکار خودتان را عوض کنید. زمانی که توانستید این کار را انجام بدهید می توانید به ذهن ناخودآگاهتان بیاموزید تا روی زندگی واقعی تان تاثیر بگذارد.
برای مثال تصور کنید قرار است وارد محیط کاری جدید شوید اما نمی توانید با کارفرمایتان ارتباط برقرار کنید. به جای اینکه سراغ افرادی بروید که می توانند در این زمینه به شما کمک کنند خودتان را وادار کنید که با افراد مختلف صحبت کنید. این کار باعث می شود نظرات جدیدتر و ایده های تازه تری بدست بیاورید و تفکرات نو و جدیدی پیدا کنید.
نکات و راهنمایی های مهم تکمیلی
سخت کوش باشید ولی در عین حال این را هم بدانید که در چه جهتی مشغول تلاش کردن هستید. هر روز مقداری از وقتتان را صرف فکر کردن به این مساله کنید که می خواهید چه کاری انجام بدهید و نتیجه آن را به صورت یک واقعیت مجزا تصور کنید.
جملات مثبت بنویسید و هر روز آنها را بخوانید. این کار باعث جذب افکار مثبت در ضمیر ناخودآگاهتان می شود. از این روش هر روز استفاده کنید.
وارد ذهنیت “هنوز” شوید. هر وقت این فکر به ذهنتان رسید که “من هرگز نمی توانم این کار را انجام بدهم” به خودتان یادآوری کنید که هر کسی می تواند تغییر کند. دفعات اول ذهنتان به شما واکنش نشان می دهد و می گوید: نه! تو تغییر نمی کنی! ولی دست از تلاش برندارید.
هر روز این جمله را به خودتان بگویید و بارها و بارها آن را تکرار کنید. در نهایت متوجه می شوید که باور جدیدی در شما شکل گرفته. به جای اینکه در آینده زندگی کنید وقتتان را صرف ایجاد افکار مثبت در زمان حال کنید.
یادتان باشد که قدرت ذهن ناخودآگاه مفید است، اما محدودیت های خودش را دارد.
برای مثال، شما نمی توانید آرزو کنید که بدون هیچ تلاشی از بیماری خلاص شوید یا نمی توانید بدون هیچ سعی و کوششی به هدفتان برسید. قدرت ذهن ناخودآگاه می تواند به شما در تحقق اهدافتان کمک کند ؛ اما این قدرت یک قدرت جادویی نیست.