اهمیت بهبود مستمر در سازمان و فرآیند آن
بهبود مستمر یک فرآیند و روشی موثر برای افزایش بهره وری سازمان است که هدف آن یک رشد ثابت، سازگار و بهبود کیفیت در تمامی سرویس ها و فرآیندهای خدمت رسان می باشد.
بهبود مستمر یک فرآیند و روشی موثر برای افزایش بهره وری سازمان است که هدف آن یک رشد ثابت، سازگار و بهبود کیفیت در تمامی سرویس ها و فرآیندهای خدمت رسان می باشد.
این زیر سیستم بر اساس اطلاعات بازخوردی از رضایت سنجی مشتریان، انجام بازرسی ها، ارزیابی عملکرد از کارشناسان، پشتیبان ها و پیمانکاران در سطح سازمان اجرایی می گردد و نسبت به انجام اقدامات اصلاحی و بهبود مستمر در کسب و کار سازمان اقدام می نماید.
شروع این فرآیند می تواند از نتایج فرآیند رضایت سنجی از مشتریان درحوزه ارائه سرویس و خدمات، فرآیند بازرسی های دوره ای یا موردی بر اساس چک لیست های تعریف شده و فرآیند ارزیابی عملکرد باشد.
فرآیند بهبود مستمر بر اساس نتایج و اطلاعات جمع بندی شده در فرآیندهای مذکور با انجام اقدامات اصلاحی، شناسایی نقاط ضعف و یا تغییر در روند اجرایی فرآیند ها افزایش رضایت مشتریان، بهبود عملکرد پشتیبان ها، بهبود و افزایش کیفیت ارائه خدمات را با اجرایی شدن فرآیندها تضمین می نماید.
بر این اساس فرآیند بهبود مستمر می تواند شامل 4 زیر فرآیند باشد:
1. فرآیند بهبود (فرآیندها)
2. فرآیند بازرسی
3. فرآیند رضایت سنجی
4. فرآیند ارزیابی عملکرد
بهبود مستمر همواره باید به صورت یک فعالیت پایدار، اجرای مداوم داشته باشد نه به صورت یک ترمیم سریع و ناگهانی. به عبارت دیگر بهبود مستمر میتواند در قالب نتیجه یک بازنگری یا ارتقای رسمی خدمات یا به عنوان یک فعالیت پیشگیرانه توسط صاحب فرآیند در سطح سازمان اجرایی گردد.
اهداف و وظایف :
وظایف اصلی این زیرسیستم عبارتند ازوظایف اصلی این زیرسیستم عبارتند از
· رضایت سنجی از مشتریان ( پذیرندگان) در بازه های زمانی مشخص
· ارزیابی عملکرد از پشتیبان ها بر اساس فعالیت های انجام شده
· برنامه ریزی و اجرای بازرسی های موردی یا دوره ای براساس چک لیست های بازرسی
· ثبت عدم انطباق ممیزی و اجرایی نمودن اقدامات بهبودهای ارائه شده در واحدهای مختلف
· تعیین و اجرای اقدامات اصلاحی لازم برای رفع عدم انطباق ممیزی یا به منظور بهبود در فرآیند
در طرحهای کایزنی یا مبتنی بر بهبود مستمر، این سه اصل همواره مد نظر کارکنان سازمان قرار دارد:
- همه فعالیتهای پرهزینه که ارزشی تولید نمیکند، بایستی حذف شود.
- فعالیتهایی که به شکل دیگر در جای دیگری، به طور موازی انجام میشوند، با هم ادغام شوند
- آن دسته از فعالیتهایی که برای تکمیل و افزایش سطح کیفی خدمات لازم است به فعالیتهای سازمان اضافه شود.
اهمیت و ضرورت بهبود مستمر در سازمانهای کسبوکار
مدیریت کیفیت جامع TQM (Total Quality Management) از طریق روشهای گروهی و مشارکت کلیه افراد سازمان (مدیران ارشد، مدیران میانی و کارکنان)، به دنبال بهرهوری کلیه فرایندها و محصولات و خدمات سازمان است و همواره در این جهت تلاش میکند که فرایندها را به طور مستمر بهبود دهد.
علت استفاده سازمانها از مفهوم TQM رسیدن به اهداف رضایت مشتری، کاهش هزینهها و کاهش اتلافهای زمانی، در نهایت بهبود مداوم و مستمر فرایندها است.
سیستمهای مدیریتی ISO (International Standardization Organization) مانند سیستم مدیریت کیفیت، سیستم مدیریت زیستمحیطی و سیستم مدیریت خدمات فناوری اطلاعات برای رسیدن به اهداف مهم یک سازمان، بهینه کردن فرایندها و افزایش کیفیت محصولات تولیدی یا خدمات ارائه شده، از بهبود مستمر استفاده میکنند.
نحوه اجرای فرایند بهبود مستمر در سازمان

هر سازمان بسته به ماهیت کسبوکاری که دارد، لازم است به تعیین دقیق هدف خود از اجرای فرایند بهبود مستمر بپردازد. برای مثال در یک بانک، بهبود مستمر جهت ارائه خدمات مطلوب به مشتریان، کاهش زمان خدمت و جلب رضایت مشتریان اجرا میشود.
در این قسمت به شرح خلاصهای از فرایند بهبود مستمر پرداخته میشود که در شرکت مهندسی تذروافزار، برای سازمانهای مختلف با کسبوکارهای متفاوت (حوزه بانک، پرداخت الکترونیک، مراکز تماس و سایر سازمانهای خدماتی و صنعتی)، طراحی و اجرا میشود. طراحی و پیادهسازی فرایند بهبود مستمر در این شرکت از طریق سیستمهای مدیریت فرایند کسبوکار BPMS (Business Process Management Systems) انجام میشود.
به این صورت که ابتدا جریان فرایند طبق نیازها و خواستههای مشتریان، تحلیل، طراحی و مدلسازی میشود و سپس با استفاده از سیستمهای BPM شرکت تذروافزار، فرایند طراحی شده، پیادهسازی و اجرا میشود.
طراحی و پیادهسازی فرایند بهبود مستمر در سیستم مدیریت فرایند کسبوکار شرکت تذرو افزار TBS (Tazarv BPM Suit)، در قالب مراحل زیر انجام میشود: طراحی فرمهای سازمان، طراحی گردش کار و فرایند سازمان، پیادهسازی فرم و فرایند، مدیریت فراینده سازمان.
جریان فرایند بهبود مستمر به این صورت است که بخش ممیزی داخلی سازمان، بر اساس استانداردهای لازم، به ارزیابی محصول، خدمات یا فرایندهای سازمان میپردازد و عدم انطباقهای کشف شده را ثبت مینماید.
سپس ممیز عدم انطباقهای شناسایی شده را به مدیر ارشد بخش مربوطه گزارش میدهد. مدیر ارشد با توجه به عدم انطباقهای گزارش شده، انجام اقدامات اصلاحی (فعالیت پیشگیرانه) را به مدیران میانی یا سایرکارکنان محول مینماید.
پس از انجام اقدامات اصلاحی (فعالیت پیشگیرانه)، مجدداً ممیز به بررسی و ارزیابی میپردازد. این چرخه ادامه مییابد و به این ترتیب سازمان در جهت بهبود مداوم و مستمر محصولات، خدمات یا فرایندهای خود حرکت میکند.
بهره وری
بهره وری نخستین بار توسط فردی به نام کوئیزنی در سال 1766میلادی به کار برده شد. بیش از یک قرن بعد در حدود سال 1883 فردی به نام لیتر بهره وری را قدرت و توانایی تولیدکردن تعریف کرده است.
بهره وری در بسیاری از کشورهای صنعتی عبارت است از به حداکثر رساندن استفاده ار منابع، نیروی انسانی، تسهیلات و مواردی مشابه به طریق علمی و کاهش هزینه های تولید، گسترش بازارها، افزایش اشتغال و کوشش برای افزایش دستمزدهای واقعی و بهبود معیارهای زندگی آنگونه که به سود کارکنان و مدیریت و مردم باشد.
بهره وری از منظر مرکز بهره وری ایران (NIPO) یک فرهنگ، نگرش عقلایی به کار و زندگی است که هدف آن هوشمندانه تر کردن فعالیت ها برای دست یابی به زندگی بهتر و فعال تر است.
انواع بهره وری
1- بهره وری جزء
2- بهره وری کل عوامل
3-بهره وری کل
رابطه بین محصول با یکی از منابع ورودی را بهره وری جزء گویند. مثلا بهره وری نیروی انسانی، بهره وری سرمایه و یا بهره وری مواد از نوع بهره وری جزء هستند.
نسبت برون داد خالص (ارزش افزوده) به مجموع ورودی های نیروی کار و سرمایه را بهره وری کل عوامل گویند.
نسبت کل برون داد به جمع عوامل درون داد را بهره وری کل گویند.
بهره وری چگونه حاصل می شود؟
برای اینکه به موفقیت دست یابیم و سیستمی که طراحی شده است، اثربخشی لازم را داشته باشد، باید در مسیر خاصی حرکت کرد. سنجش و اندازه گیری جزء لاینفک فرآیند بهره وری است.
در فرآیند چرخه بهره وری برای شروع برنامه بهره وری ابتدا بایستی پس از تعریف صحیح شاخص ها به اندازه گیری آن پرداخت. باید دقت داشت که معیاری که برای سنجش انتخاب می شود امکان پیاده سازی و قابل اندازه گیری باشد.
مراحل چرخه بهره وری را می توان به شکل زیر در نظر گرفت:
1- تعریف صحیح از شاخص در قسمت سنجش و اندازه گیری
2- ارزیابی بهره وری هر یک از شاخص ها (نقاط ضعف و قوت را شناسایی کنیم)
3- جهت رفع مشکلات و افزایش بهره وری به تجزیه و تحلیل ارزیابی صورت گرفته پرداخته شود
4- برای بهبود، برنامه ریزی صحیحی برای واحدهای مربوطه انجام دهیم.
5- گام های اساسی در جهت افزایش و رشد اقتصادی شرکت برداشته شود.
نتیجه گیری
هیچگونه بهبودی بدون اندازه گیری وجود نخواهد داشت و هر سازمان باید برای مبادرت به ایجاد هرگونه بهبودی جهت دست یابی به بهره وری ابتدا عملکرد جاری خود را مشخص کند و در صورت مشخص نبودن، با توجه به اینکه مبنا یا شاخصی در دست ندارد، علی رغم تلاش های زیاد در جهت بهبود نمی توان تشخیص داد که بهبودی صورت گرفته است یا نه.
برای ایجاد بهبود مستمر در یک سازمان به چند مرحله نیاز است که عبارتند از:
• مشخص نمودن عمکرد جاری
• ایجاد نیاز برای بهبود
• فراهم نمودن تعهد و تعریف اهداف بهبود
• سازمان دهی منابع مشخص
• انجام تحقیقات و تجزیه و تحلیل به منظور شناسایی علل مشکلات در عملکرد جاری
• تعریف و آزمایش راه حل های پیشنهاد شده برای تحقق اهداف بهبود
• تدوین برنامه های بهبود به منظور مشخص نمودن اینکه چگونه و بوسیله چه افرادی تغییرات اعمال گردد
• مشخص نمودن و به دنبال آن برطرف نمودن هرگونه مقاومت در جهت تغییرات
• ایجاد تغییرات
• کنترل وضعیت فعلی به عنوان سطح جدیدی از عملکرد و تکرار مرحله یک
http://www.tazarv.com/%D8%A8%D9%87%D8%A8%D9%88%D8%AF-%D9%85%D8%B3%D8%AA%D9%85%D8%B1/